جدول جو
جدول جو

معنی مالک آباد - جستجوی لغت در جدول جو

مالک آباد(لِ)
دهی از دهستان مشک آباد است که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 531 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
دهی است از دهستان کوچک زهان، بخش قائن شهرستان بیرجند واقع در 103هزارگزی جنوب خاوری قائن. هوای آن سرد و دارای 19 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مُ پُ)
نام یکی از دهستانهای بخش فرمهین شهرستان اراک است. که در خاور شهر اراک و اطراف راه آهن و شوسۀ اراک به قم واقع است. قراء آن از قنوات آبیاری می شود. این دهستان از 15 قریۀ کوچک و بزرگ تشکیل شده و در حدود 30000 تن سکنه دارد. مرکز دهستان قصبۀ ابراهیم آباد است با 2686 تن سکنه و چندین دکان و چایخانه و پاسگاه ژاندارمری و حوزۀ آمار و دبستان. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، واقع در 25هزارگزی شمال کدکن و سر راه مالرو عمومی کدکن. آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ماه آباد که ذکر آن در ویس و رامین بسیار آمده است ماه دینار است یعنی نهاوند، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
چو شهرو، ماه رخ زان ماه آباد
چو آذربایگانی سرو آزاد
کنون کاین ماه را ایزد به من داد
نخواهم کو بود در ماه آباد،
(ویس و رامین)،
مدار او را به بوم ماه آباد
سوی مروش گسی کن با دل شاد،
(ویس و رامین)،
و رجوع به ماه شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و زیره است. و راه فرعی شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ شَ / شِ)
دهی از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب است و 676 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
دهی از دهستان گرمسیر است که در شهرستان اردستان واقع است و 633 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 15 هزارگزی خاور الیگودرز کنار راه مالرو چالسپار به دره سفید، ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 181 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان لری و فارسی است، آب آنجا از قنات و محصولات آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است و راه آنجا اتومبیل رو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 9هزارگزی خاورسردشت با 125 تن سکنه آب آن از رود خانه سردشت و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ)
دهی است از بخش ششتمد شهرستان سبزوار که 372 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پنبه و کاردستی مردم کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بهنام پازکی است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 203 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ)
دهی از دهستان فراهان بالاست که در بخش فرمهین شهرستان اراک واقع است و 566 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی جزو دهستان غنی بیگلو از بخش ماه نشان شهرستان زنجان، واقع در 24هزارگزی خاوری ماه نشان، سر راه عمومی غنی بیگلو به زنجان. کوهستانی و سردسیر. دارای 536 تن سکنه. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا غلات و میوه جات. شغل اهالی زراعت وقالیچه بافی و راه آن مالرو است و از ازمنۀ قدیم قلعۀ خرابه ای دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ)
دهی است از دهستان مزقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 5هزارگزی جنوب خاور نوبران و هزارگزی راه نوبران به ساوه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و ماشین هم می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ دِ بِ هَِ)
قریه ای است بشمال تهران. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از قرای بلوک شمیران در شرق. دهی است از بخش شمیران که در شهرستان تهران واقع است و 258 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
مولی بالی الطویل، متوفی 977 هجری قمری او راست: تعلیقۀ بر اصلاح الوقایۀ کمال پاشازاده، (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
لالاباد. از بلوکات بارفروش، عده قرای آن 32 و مساحت دو فرسنگ در دو فرسنگ و مرکزش بابل کان. حد شمالی آن جلال ازرک. حد شرقی بلوک ساسی کلام. حد جنوبی قسمتی از بلوک دشت سر و حد غربی بلوک دشت سرآمل. نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان بابل. واقعدر جنوب باختری بابل و طرفین راه شوسۀ بابل به آمل. معتدل و مرطوب و آب قراء آن از رود خانه کاری است که از رود هراز منشعب میگردد. محصول آن برنج و مختصرصیفی و کنف و غلات و پنبه و نیشکر است. این دهستان 38 آبادی و در حدود 8600 تن سکنه دارد. قراء مهم آن: بابلکان و المن آباد و اسبوکلا و اندی کلا و کردکلا است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به لالاباد شود
لغت نامه دهخدا
(دَلْ لا)
دهی است از دهستان دستگردان، بخش طبس، شهرستان فردوس. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، ذرت و گاورس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین است و 307 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). نام محلی است کنار جادۀ طهران و قزوین میان حصارک و علی سلطانی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان کاغه بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 25هزارگزی شمال دورود کنار راه مالرو کاغه به همیانه. ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل. دارای 279 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد، دارای 125 تن سکنه، آب آن از رود خانه بادین آباد، محصول آن غلات، توتون و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی آن جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج، دارای 124 تن سکنه، آب آن از رود خانه قره سو و سراب روانسر، محصول آن غلات، حبوبات، صیفی، لبنیات و چغندرقند است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
قصبۀ مرکز بخش جنت آباد شهرستان مشهد، 180000گزی خاور مشهد، 12000گزی باختر جنت آباد. دامنه، معتدل، سکنه 357 تن. آب آن از قنات. محصول غلات، ذرت، پنبه، تریاک، منداب، میوجات، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه اتومبیل رو. ادارات دولتی، بخشداری، دارایی، بهداری، آمار، گمرک، دبستان، دفتر ازدواج و طلاق، ژاندارمری، تلفن و 7 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
ده کوچکی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 35هزارگزی شمال خاوری بافت. سر راه فرعی رابر به زنجان. دارای 12 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است جزء دهستان خدابنده لو بخش قیدار شهرستان زنجان. واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری قیدار و 12 هزارگزی راه مالرو عمومی. ناحیه ای است کوهستانی واقع در کنار رودخانه با آب و هوای مناطق سردسیری. دارای 506 تن سکنه که زبانشان ترکی و مذهبشان شیعه است. رود خانه خررود از آنجامیگذرد. محصولات این ده غلات، بنشن و قلمستان و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی می باشد. راه این ده مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
نام آبادیی است در شرق شهر کرمان در بن درسرآسیاب، و به بن دربالی آباد نیز معروف است، صاحب تاریخ کرمان (وزیری) گوید: بعلیاباد را این زمان باغ سرآسیاب گویند، (ص 86)، ظاهراً این آبادی منسوب است به ابوعلی بن الیاس حاکم کرمان که از جانب سامانیان بر این نواحی حکومت داشته است و به باعلی آباد تغییر صورت یافته و بعلی آباد شده و امروز مردم بالی آباد گویند، و رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص 61 و 86 و 93 و 180 و 463 و فهرست تاریخ سلاجقۀ کرمان و مواهب الهی ص 120 شود، جمعی برهمن بمعنی وزیر در لغت هندی، (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان کراب بخش حومه شهرستان سبزوار که در 37 هزار و پانصد گزی شمال باختری شهرستان سبزوار واقع است. ناحیه ایست سردسیر و دارای 662 تن سکنه، آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بن شن و پنبه و شغل مردمش زراعت و کرباس بافی و راهش مالروست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان افشاریه ساوجبلاغ است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک است که در شهرستان مشهد واقع است و 261 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ)
دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد در 16 هزارگزی شمال باختری چالانچولان و 5 هزارگزی باختر شوسۀ بروجرد. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 370 تن شیعه هستندکه به لری و فارسی سخن میگویند. آب آن از رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی از دهستان دوآب است که در بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
روستایی از قرق منطقه ی گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی